کتاب رودخانه وارونه (تومک)
ژان کلود مورلوا
۱۷۲ صفحه رقعی
ترجمه آسیه حیدری(شاهی سرایی)
✍
تومک نمیدانست این آب چه جور آبی است.
حتی نمیدانست رودخانهی کجار کجاست.
دختر، خوب نگاهش کرد.
سایهای در چشمانش نشست
و بی آنکه تومک از او بپرسد جواب داد:
آبی است که جلوی مردان را میگیرد. نمیدانستید؟
تومک سرش را آرام تکان داد.
نه، او نمیدانست.
دخترک گفت: من به این آب نیاز دارم.
بعد به قمقمهای که از کمرش آویزان بود دست زد و گفت:
آن را پیدا خواهم کرد و اینجا توی این قمقمه خواهم ریخت.
تومک واقعا دلش میخواست که او
بیش تر دربارهی آن آب برایش حرف بزند.
اما دختر جلو آمد و دستمال تاخورده ی
توی دستش را باز کرد و گفت:
خُب، برای آبنبات چقدر باید به شما بدهم؟
و شنید که تومک زیر لب گفت: یک سو!
برای تهیهی این کتاب میتوانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:
@nashreshani1
همچنین میتوانید از سایت نشر شانی تهیه کنید:
http://www.nashreshani.com